روزی شخصی خواب عجیبی دید!!
او دید که رفته پیش فرشته ها و به کارهای آنها نگاه می کند.
هنگام ورود ،دسته ی بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیکها از زمین می رسند ،باز می کنند و آنها را داخل جعبه هایی می گذارند.
از فرشته ای پرسید:شما دارید چکار می کنید؟
فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد، گفت:اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم.
کمی جلوتر رفت. باز دسته ی بزرگ دیگری از فرشته ها را دید که کاغذهایی را داخل پاکت می کنند و آنها را توسط پیکهایی به زمین می فرستند.
پرسید:شماها چکار می کنید؟
یکی از فرشتگان با عجله گفت:اینجا بخش ارسال است ،ما الطاف و رحمتهای خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم.
کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته!!با تعجب از فرشته پرسید:شما اینجا چه می کنید؟ چرا بیکارید؟
فرشته با تاسف جواب داد:اینجا بخش تصدیق جواب است.مردمی که دعاهایشان مستجاب شده ،باید جواب بفرستند ولی فقط عده ی بسیار کمی جواب میدهند.
او دوباره از فرشته پرسید:مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟
فرشته پاسخ داد:بسیار ساده ،فقط کافیست بگویند:خدایا شکر!!!
حالا دیدین؟
یه ذره عبرت بگیرین!
انقدر تا یه چیزی میشه ناشکری نکنین!
یه ذره خجالت بکشین! حیا کنین!
یه ذره شعور داشته باشین!!!
ای بنده های ناشکر!
خدایا اصلا اینارو ولشون کن بیا من خودم ازت تشکر میکنم
خدایا شکرت دستت بی بلا بابت اینهمه نعمت جور وا جور که به ما دادی!
خدایا می خوامت در حد تیم ملی به کوری چشم این بنده های ناشکرت!
حالا ناراحت نشین نفرینم کنین خدا بزنه پس کلم!
آخه شنیدم بنده هاشو خیلی دوست داره!
تابعد...